ری را

ساخت وبلاگ
"نفس" خیس میشم با تو هرشب زیر بارونی که نیست دستتو محکم گرفتم تو خیابونی که نیست باشم و عاشقم نباشم کار آسونی که نیست عاشقت میشم دوباره عاشق اونی که نیست من خدایی با تو اینجا از تو میسازم که نیست باید ری را...ادامه مطلب
ما را در سایت ری را دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : setarehjunekhodam بازدید : 36 تاريخ : دوشنبه 26 آذر 1397 ساعت: 22:45

" چالوس," چشاتو بگیرم یه روز از خودم صداتو صداتو چه باید کنم اصلا راه که میرم تو هر جای شهر هواتو هواتو چه باید کنم هواتو بگیرم یه روز از خودم دارم دور قلبم قفس میکشم یقین دارم عطرت تو اون نقطه هست تو ه ری را...ادامه مطلب
ما را در سایت ری را دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : setarehjunekhodam بازدید : 36 تاريخ : دوشنبه 26 آذر 1397 ساعت: 22:45

" بریم, دریا," رویاهاتو جمع کن باید بریم دریا باید یه چند روزی دور شیم از این دنیا دوربینتو بردار بی کوله و تقویم چند وقته عکسای دوتایی ننداختیم تا آخر جاده با رویات هم آغوشم این لحظه هارو به دنیا نمی ری را...ادامه مطلب
ما را در سایت ری را دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : setarehjunekhodam بازدید : 38 تاريخ : دوشنبه 26 آذر 1397 ساعت: 22:45

" بهانه," ای تو بهانه واسه موندن ای نهایت رسیدن ای تو خود لحظه بودن تو طلوع صبح خورشید دمیدن ای همه خوبی همه پاکی تو کلام اخر من ای تو پر از وسوسه عشق تو شدی تمامی زندگی من اسم تو هر چی که میگم همه تکرا ری را...ادامه مطلب
ما را در سایت ری را دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : setarehjunekhodam بازدید : 35 تاريخ : دوشنبه 26 آذر 1397 ساعت: 22:45

" تهران," تهران و بوی ذرت مکزیکی و غروب تهران و چند خاطره ی افتضاح و خوب تهران و خط متروی تجریش تا جنوب این شهر خسته را به شما می سپارمش   تهران سکته کرده ی از هر دو پا فلج تهران وصله پینه شده با خطوط ک ری را...ادامه مطلب
ما را در سایت ری را دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : setarehjunekhodam بازدید : 43 تاريخ : دوشنبه 26 آذر 1397 ساعت: 22:45

"قاصدک"  قاصدک هان چه خبر آوردي ؟ از کجا وز که خبر آوردي ؟ خوش خبر باشي اما... اما گرد بام و بر من بي ثمر مي گردي . . . انتظار خبري نيست مرا نه ز ياري نه ز ديّار دياري برو آنجا که بود چشم و گوشي با کس برو آنجا که تو را منتظرند   قاصدک در دلم من همه کورند و کرند . . . دست بر دار از اين در وطن خويش غريب قاصد تجربه هاي همه تلخ با دلم مي گويد که دروغي تو، دروغ که فريبي تو، فريب !   قاصدک هان ... ولي ... آخر ... اي واي راستي آيا رفتي با باد . . . با توام آي کجا رفتي ، آي !   راستي آيا جايي خبري هست هنوز مانده خاکستر گرمي جايي در اجاقي ــ طمع شعله نمي بندم ــ خردک شرري هست هنوز ؟   قاصدک ابرهاي همه عالم شب و روز در دلم مي گريند . . . . مهدی اخوان ثالث ری را...ادامه مطلب
ما را در سایت ری را دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : setarehjunekhodam بازدید : 39 تاريخ : پنجشنبه 23 آذر 1396 ساعت: 2:39

"خداحافظی"

به خداحافظی تلخ تو سوگند، نشد

که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد

لب تو میوه ی ممنوع ولی لبهایم

هرچه از طعم لب سرخ تو دل کند نشد

با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر

هیچ کس! هیچ کس اینجا به تو مانند نشد

هر کسی در دل من جای خودش را دارد

جانشین تو در ایو سینه خداوند نشد

خواستند از تو بگویند شبی شاعرها

عاقبت با قلم شرم نوشتند نشد

فاضل نظری

ری را...
ما را در سایت ری را دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : setarehjunekhodam بازدید : 61 تاريخ : پنجشنبه 23 آذر 1396 ساعت: 2:39

"سیب سرخ"

با هر بهانه و هوسی عاشقت شده است

فرقی نمی کند چه کسی عاشقت شده است

چیزی ز ماه بودن تو کم نمی شود

گیرم که برکه ای، نفسی عاشقت شده است

ای سیب سرخ غلت زنان در مسیر رود

یک شهر تا به من برسی عاشقت شده است

پر میکشی و وای به حال پرنده ای

کز پشت میله ی قفسی عاشقت شده است

آیینه ای آه که هرگز برای تو

فرقی نمی کند چه کسی عاشقت شده است

فاضل نظری

ری را...
ما را در سایت ری را دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : setarehjunekhodam بازدید : 33 تاريخ : پنجشنبه 23 آذر 1396 ساعت: 2:39

"نگرانی"

در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم

اصلاً به تو افتاد مسیرم که بمیرم

یک قطره ی آبم که در اندیشه ی دریا

افتادم و باید بپذیرم که بمیرم

این کوزه ترک خورد! چه جای نگرانیست

من ساخته از خاک کویرم که بمیرم

خاموش مکن آتش افروخته ام را

بگذار بمیرم که بمیرم که بمیرم

فاضل نظری

ری را...
ما را در سایت ری را دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : setarehjunekhodam بازدید : 43 تاريخ : پنجشنبه 23 آذر 1396 ساعت: 2:39

"كوچه"بی تو مهتاب شبی باز از آن كوچه گذشتم همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم، شدم آن عاشق دیوانه كه بودم در نهانخانه ی جانم گل یاد تو درخشید باغ صد خاطره خندید عطر صد خاطره پیچید یادم آمد كه شبی با هم از آن كوچه گذشتیم پرگشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم ساعتی بر لب آن جوی نشستیم تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت من همه محو تماشای نگاهت آسمان صاف و شب آرام بخت خندان و زمان رام خوشه ماه فرو ریخته در آب شاخه ها دست برآورده به مهتاب شب و صحرا و گل و سنگ همه دل داده به آواز شباهنگ یادم آید : تو به من گفتی : از این عشق حذر كن! لحظه ای چند بر این آب نظر كن آب ، آئینه عشق گذران است تو كه امروز نگاهت به نگاهی نگران است باش فردا ،‌ كه دلت با دگران است! تا فراموش كنی، چندی از این شهر سفر كن! با تو گفتم :‌ "حذر از عشق؟ ندانم! سفر از پیش تو؟‌ هرگز نتوانم! روز اول كه دل من به تمنای تو پر زد چون كبوتر لب بام تو نشستم، تو به من سنگ زدی من نه رمیدم، نه گسستم" باز گفتم كه: " تو صیادی و من آهوی دشتم تا به دام تو درافتم، همه جا گشتم و گشتم حذر از عشق ندانم سفر از پیش تو هرگز نتوانم، نتوانم...! اشكی ازشاخه فرو ریخت مرغ شب ناله ی تلخی زد و بگریخت! اشك در چشم تو لرزید ماه بر عشق تو خندید، یادم آید كه از تو جوابی نشنیدم پای در دا ری را...ادامه مطلب
ما را در سایت ری را دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : setarehjunekhodam بازدید : 34 تاريخ : پنجشنبه 23 آذر 1396 ساعت: 2:39